آرماگدون و آمادهسازی ظهور حضرت مسیح (علیهالسلام)
به گزارش تهران فردا، به نقل از پرسمان، بحث درباره آخرالزمان و علائم آن همواره یکی از موضوعات پرطرفدار در میان محققان، دینپژوهان و مردم بوده است. یکی از مهمترین مفاهیم در این زمینه، مسئله «آرماگدون» و ارتباط آن با ظهور حضرت مسیح (علیهالسلام) است. در این نوشتار، به بررسی کامل آرماگدون، معنای آن، تاریخچه اعتقادات مرتبط با آن و نقش جریانهای مذهبی و سیاسی در جهان امروز میپردازیم.
واژه «آرماگدون» ریشه عبری دارد و به معنای «تپه شریفان» است. این تپه در شمال فلسطین قرار دارد و از دیرباز محل توجه جوامع و گروههای مختلف بوده است. بر اساس باور برخی جنبشها، آرماگدون محلی است که قرار است در آن، نبرد نهایی بین نیروهای خیر و شر رخ دهد و زمینه برای ظهور حضرت مسیح (علیهالسلام) فراهم شود.
جنبش «تدبیری» از جمله گروههایی است که نقش مهمی برای خود در تحقق این پیشگویی قائل است. اعضای این جنبش معتقدند وظیفه اصلی آنان آماده کردن شرایط ظهور مسیح (علیهالسلام) است و برای رسیدن به این هدف، اقداماتی چون تضعیف نظامی اعراب (مسلمانان)، حمایت مالی و سیاسی از اسرائیل و حتی تقویت فناوریهای هستهای آن کشور را ضروری میدانند. به باور آنها، بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین حق الهی و تاریخی آنان است و هرگونه مقاومت در برابر این روند، مقابله با اراده خداوند محسوب میشود.
در سال ۱۹۸۱، سناتور آمریکایی «روهر حسیون» در نشست صهیونیستها بیان داشت که ایالات متحده به خاطر حمایت از یهودیان و دفاع از اسرائیل برکت یافته است. این دیدگاه به مرور در میان راستگرایان مذهبی آمریکا و به ویژه مسیحیان انجیلی تقویت شد. به عنوان مثال، «کریس هالسل» نویسنده کاتولیک آمریکایی در کتاب «پیشگویی و سیاست» اشاره کرده است که اسرائیل در بسیاری از نبردهای خود با کشورهای عربی پیروز شده و اوج این موفقیتها، حمله به جنوب لبنان بوده است.
بر اساس تحقیقات موسسه «پتکیلوفینش» در سال ۱۹۸۴، حدود ۳۹ درصد مردم آمریکا اعتقاد داشتند جهان با سلاحهای آتشین نابود خواهد شد. همچنین، پژوهشهای مؤسسه «نلسن» نشان داد که بیش از ۶۱ میلیون آمریکایی تحت تأثیر مبلغان دینی بودهاند که بیان میکردند نمیتوان جلوی وقوع جنگ هستهای را گرفت.
آرماگدون و تأثیر آن بر سیاست آمریکا
با گذشت زمان، اعتقاد به پیشگوییهای کتاب مقدس و آرماگدون در میان مردم و سیاستمداران آمریکا افزایش یافت. در سال ۱۹۹۸، یک نظر سنجی توسط مجله «تایمز» نشان داد که ۵۱ درصد از مردم آمریکا به پیشگوییها ایمان دارند و از میان آنها، تعداد قابل توجهی از نخبگان سیاسی، وزرا، اعضای کنگره و حتی فرمانداران محلی حضور دارند. برخی از روسای جمهور آمریکا از جمله «جیمی کارتر»، «رونالد ریگان» و «جرج بوش» نیز تحت تأثیر این پیشگوییها بودهاند و تصمیمات مهم خود را بر اساس آن اتخاذ کردهاند.
در ایالات متحده، بیش از ۲۰۰ مؤسسه آموزشی وجود دارد که دانشجویان فارغالتحصیل از آنها، با دیدگاهها و اعتقادات جنبش تدبیری آشنا میشوند. آنها بر این باورند که وقوع فاجعهای عظیم تنها راه تحقق ظهور مسیح (علیهالسلام) است. همچنین، روزانه حدود ۸۰ هزار قدیس انجیلی، برنامههای دینی تحت عنوان «رسالت آرماگدون آینده» از بیش از ۱۴۰۰ مرکز دینی پخش میکنند که در آنها تأکید میشود صلح جهانی پیش از ظهور حضرت مسیح محقق نخواهد شد.
یکی از مبلغان برجسته آمریکایی، «پت روبرتسون»، نظریه آرماگدون را در شبکههای تلویزیونی مطرح کرده است. این شبکهها شامل سه ایستگاه بزرگ با درآمد سالانه ۲۰۰ میلیون دلار هستند و میلیونها خانواده آمریکایی برنامههای آنها را دنبال میکنند. از جمله مالکین دیگر شبکههای انجیلی میتوان به «جیمی سوهرت» و «جیم بیکر» اشاره کرد که میلیونها بیننده در آمریکا دارند و برنامههایشان با محوریت حمایت از اسرائیل و آمادهسازی زمینه ظهور حضرت مسیح (علیهالسلام) پخش میشوند.
نقش رسانهها و نشر اعتقادات آرماگدون
نوارهای ویدیویی و کتابهای مرتبط با پیشگویی آرماگدون در میان قشر متوسط آمریکا به شدت رواج دارد. یکی از کتابهای مشهور، «مرگ کره زمین» نوشته هول لیفدسی است که در روزهای اولیه انتشار، ۲۵ میلیون نسخه فروش رفت. این فعالیتها نشان میدهد که صهیونیسم مسیحی توانسته است با ایجاد شبکهای از رسانهها و مراکز آموزشی، اعتقادات خود را در سراسر ایالتهای جنوبی و مرکزی آمریکا گسترش دهد.
این جنبشها بر این باورند که ظهور حضرت مسیح (علیهالسلام) جهان را از شر و گناه نجات خواهد داد، اما پیش از آن، جنگ هستهای عظیمی رخ خواهد داد که سه میلیارد نفر جان خود را از دست خواهند داد. صهیونیسم مسیحی بیش از ۱۲۰۰ جنبش افراطی مذهبی را ایجاد کرده است که اعضای آنها به پیشگوییهای آرماگدون ایمان دارند و فیلمها و محتوای دینی و سیاسی را به صورت رایگان منتشر میکنند. از جمله این فیلمها میتوان به «اسرائیل کلید نجات آمریکا» اشاره کرد که با محوریت حمایت از اسرائیل پیش از ظهور حضرت مسیح ساخته شده است.
تأثیر اعتقادات آرماگدون بر اقدامات افراطی
برخی گروهها بر اساس اندیشه ظهور مسیح (علیهالسلام) و ارتباط آن با جنگ آرماگدون، اقدام به عملیاتهای خودکشی دستهجمعی کردهاند. از جمله این گروهها میتوان به «کوکلس کلان»، نازیهای جدید و پیروان «دان کورش» در ایالت تگزاس اشاره کرد. همچنین، کشیش «جونز» و پیروانش در ایالت ویرجینیا برای شتاب دادن به پایان جهان، به خودکشی دستهجمعی دست زدند. این نمونهها نشان میدهد که باورهای دینی افراطی میتوانند به اقدامات خطرناک و حتی مرگبار منجر شوند.
رابطه آمریکاییها و صهیونیستها
با وجود حمایت گسترده مسیحیان راستگرای آمریکایی از اسرائیل، این حمایت به معنای علاقه به دین یهودیت یا مهربانی با یهودیان نیست. آنان اسرائیل را ابزاری برای تحقق پیشگوییها میدانند. یهودیان نیز از این پیشگوییها نهایت بهره را میبرند و از حمایت سیاسی و مالی آمریکا برخوردارند. این حمایتها شامل سفر گردشگران آمریکایی، جمعآوری کمکهای مالی و همکاریهای سیاسی میشود.
به طور کلی، اعتقادات دینی راستگرایان آمریکایی خطری جدی برای کشورهای اسلامی و عربی محسوب میشود. این باورها با سیاستهای آمریکا در سطح بینالملل ارتباط مستقیم دارند و تأثیر قابل توجهی بر تصمیمات سیاسی آن کشور میگذارند. «کریستول»، پدر معنوی جریان راستگرایان مسیحی آمریکا، سه محور دین، قومیت و رشد اقتصادی را اساس اندیشه راستگرایان دینی معرفی کرده است. او معتقد است آمریکا چارهای جز اجرای آنچه در جهان انجام میدهد ندارد، حتی اگر با شکست مواجه شود.
سیاستهای بینالمللی و دیدگاههای راستگرایان مذهبی
سیاستمداران راستگرای آمریکا بر این باورند که اقدامات بینالمللی باید تحت رهبری این کشور باشد و خروج آمریکا از پیمانهای بینالمللی نظیر پیمان دفاع ضد موشکی، کیوتو و قراردادهای سازمان تجارت جهانی، ناشی از همین تفکر است. همچنین، بهرهگیری از نیروی نظامی برای اجرای سیاستهای خارجی آمریکا یکی از اصول بنیادین این جریان است. به همین دلیل، سیاستهای حمله به عراق و اعمال فشار بر کشورهای دیگر، از نگاه آنان مشروع و ضروری است.
واشنگتن همزمان با تسلط نظامی، ارزشهای فرهنگی و دینی خود را نیز به جهان تحمیل میکند. این سیاست شامل فشار بر کشورهای عربی برای تغییر آموزشهای مذهبی و سازگاری با ارزشهای آمریکایی است. در حقیقت، تعریف خیر و شر در سخنان مقامات آمریکایی، بر اساس همین سیاستها تعیین میشود و هدف آن، هماهنگ ساختن جهان با دیدگاههای آمریکا است.
بدون نظر! اولین نفر باشید