آیا میتوان در دنیای مدرن، یاران مهدی(عج) را تربیت کرد؟
به گزارش تهران فردا، به نقل از پرسمان، در روزگاری که سرعت تحولات فکری، اجتماعی و فرهنگی سرسامآور است، این پرسش بزرگ در ذهن بسیاری از متفکران و مؤمنان شکل گرفته است که: آیا میتوان در عصر مدرنیته و با مؤلفههای برخاسته از آن، یارانی در طراز ظهور حضرت مهدی(عج) تربیت کرد؟
پرسشی که نه تنها از دل دغدغههای دینی، بلکه از عمق اندیشههای فلسفی و اجتماعی نیز برمیخیزد؛ زیرا هر جامعهای، ناخواسته در دل فرهنگی تنفس میکند که رفتار و اندیشهاش را شکل میدهد. پس اگر امروز در جهان مدرن زندگی میکنیم، باید بدانیم فرهنگ مدرن چگونه ما را میسازد و آیا میتوانیم از دل همین فرهنگ، نسلی مهدوی و الهی پرورش دهیم و تربیت کنیم یا خیر؟
فرهنگ؛ روح حاکم بر زمانه
فلاسفهای چون «هگل» و پس از او «مرلوپونتی» فرهنگ را روح زنده و جاری در کالبد زمان دانستهاند. همانگونه که در نگاه هگل، «روح مطلق» جریانساز تاریخ است، میتوان گفت فرهنگ نیز همان نیروی پنهان و جاری در حیات انسانهاست که همهچیز را در مسیر خود میکشاند.
فرهنگ امروز ما، فرهنگی است که زیر سایه مدرنیته رشد کرده و مانند موجی فراگیر، از غرب تا شرق عالم را دربر گرفته است. این فرهنگ، دیگر صرفاً ابزاری در خدمت انسان نیست، بلکه به تعبیر برخی اندیشمندان، به اَبَرانسانی تبدیل شده که بر انسان سیطره یافته است.
انسان امروز، بیش از آنکه خالق فرهنگ باشد، محصول آن است. ما نه بهدنبال فرهنگ میرویم، بلکه فرهنگ است که ما را میبرد. تصمیمها، خواستهها، آرزوها و حتی نوع ایمان ما، تحت تأثیر این روح زمانه قرار گرفته است. در چنین شرایطی، سخن گفتن از تربیت «یاران مهدی(عج)» با مؤلفههای مدرن، خود سؤالی عمیق و سنگین است؛ زیرا این یاران باید برخلاف جریان زمان حرکت کنند، در حالی که خود در دل همان فرهنگ بالیدهاند.
مدرنیته چیست و از کجا برخاست؟
مدرنیته را نمیتوان صرفاً یک تغییر تکنولوژیک دانست؛ بلکه آن یک نگرش به جهان و انسان است.
ریشههای مدرنیته در غرب، واکنشی به سلطهی کلیسا و سنت مسیحی بود. در این رویکرد، انسان جای خدا را گرفت و عقل بشری، معیار نهایی شناخت و عمل شد. از همینجا بود که مؤلفههایی چون انسانگرایی، عقلگرایی، فردگرایی، تجربهگرایی و مادیگرایی زاده شدند.
این جریان، به ظاهر به انسان قدرت داد، اما در عمق، پیوند او را با آسمان برید. جهان مدرن به انسان گفت: «تو میتوانی بدون خدا پیشرفت کنی!» و همین سخن، سرآغاز انقطاع از وحی و معنویت شد.
با گسترش علوم تجربی و رشد فناوری، انسان احساس کرد دیگر نیازی به هدایت آسمانی ندارد. اما همین تمدنی که با شعار آزادی و پیشرفت آغاز شد، امروز خود گرفتار بحران معنویت، اضطراب، فروپاشی خانواده و احساس پوچی است. مدرنیته به انسان رفاه داد، اما آرامش را از او گرفت؛ به او ابزار داد، اما هدف را از یادش برد.
حال در چنین جهانی، ما مسلمانان چگونه باید رفتار کنیم؟ آیا میتوانیم از درون این فرهنگ، با همان ابزار و مؤلفهها، انسانهایی تربیت کنیم که منتظر ظهورند و در مسیر عدالت مهدوی گام برمیدارند؟
فرهنگ مدرن و چالش تربیت دینی
فرهنگ مدرن بر پایه عقل ابزاری و تجربهگرایی شکل گرفته است؛ یعنی هر چیز باید «کاربردی» و «قابل آزمایش» باشد تا ارزشمند شمرده شود. در مقابل، آموزههای دینی بر ایمان، غیب، عشق، تقوا و بندگی تکیه دارند؛ مفاهیمی که در ترازوی تجربه قابل اندازهگیری نیستند.
اینجاست که تضاد عمیق میان دو فرهنگ پدید میآید. فرهنگ مدرن انسان را به «خودبسندگی» دعوت میکند، اما فرهنگ مهدوی، انسان را به «خدامحوری» میخواند. در فرهنگ مدرن، «من» اصل است و در فرهنگ انتظار، «او»؛ یعنی امام و حجت خدا.
پس آیا میتوان با ابزارهایی که بر پایهی خودمحوری و فردگرایی بنا شده، نسلی را تربیت کرد که عاشق امام زمان(عج) و آمادهی فداکاری برای او باشد؟
بیتردید، پاسخ این پرسش ساده نیست. برخی معتقدند باید از ظرفیتهای مثبت مدرنیته بهره گرفت؛ مثلاً از فناوری، علم، نظم و تجربه برای خدمت به دین استفاده کرد. اما در عین حال باید مراقب بود که در دام روح سکولار مدرن گرفتار نشویم. همانگونه که در قرآن آمده است:
«وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ» (هود/۱۱۳)
به ظالمان تکیه نکنید که آتش شما را خواهد گرفت.
امکان تغییر فرهنگ و تربیت آگاهانه
سؤال دیگری که در دل این بحث نهفته است، این است که آیا اساساً میتوان فرهنگ را آگاهانه تغییر داد؟ یا این فرهنگ است که ما را تغییر میدهد؟
اگر فرهنگ را همان روح حاکم بر زمانه بدانیم، پس تغییر آن نیز نیازمند نیرویی در سطح روح است، نه صرفاً ابزار و برنامه. تربیت یاران مهدی(عج) در جهان مدرن، بدون بازسازی عمیق فرهنگی ممکن نیست. ما نمیتوانیم با مؤلفههای مدرن، سربازان الهی بسازیم؛ مگر آنکه این مؤلفهها را در خدمت ایمان و اخلاق قرار دهیم.
برای مثال، رسانه، فناوری، دانشگاه و آموزش، همه ابزارهایی مدرناند. اما جهتگیری آنهاست که تعیین میکند نتیجه چه خواهد بود. اگر رسانه در خدمت ارزشهای مهدوی قرار گیرد، میتواند زمینهساز ظهور باشد؛ اما اگر روح سکولار مدرنیته در آن حاکم شود، به انکار مهدویت میانجامد.
پس، اصل در این میان «روح حاکم» است. همانگونه که بدن بدون روح مرده است، ابزار نیز بدون جهتگیری الهی، بیثمر و بلکه خطرناک خواهد بود.
موعود و مدرنیته؛ آیا سازگاری ممکن است؟
در روزگار ما، برخی متفکران غربی و شرقی، تلاش کردهاند موعودگرایی را با مفاهیم مدرن تلفیق کنند. سخن از «موعود مدرن» یا «منجی جهانیِ تکنولوژیک» گفتهاند؛ گویی مهدی(عج) نیز قرار است در دل همین نظم مدرن ظاهر شود و با ابزارهای آن جهان را نجات دهد.
اما حقیقت آن است که موعود اسلامی، نه در تداوم مدرنیته، بلکه در گسست از آن معنا مییابد. ظهور، شکستن زنجیرهای ظلم و فساد تمدن مادی است، نه ادامه آن با چهرهای نرمتر.
امام مهدی(عج) نمیآید تا انسان مدرن را در همان مسیر بیخدایی تقویت کند، بلکه میآید تا انسان را از اسارت مدرنیته برهاند. همان تمدنی که با شعار آزادی، انسان را بردهی فناوری و لذت کرده است.
موعود، بازگشت به فطرت الهی و پیوند دوبارهی زمین و آسمان است. او نمیخواهد فرهنگ مدرن را در خود حل کند، بلکه میخواهد فرهنگی تازه، بر پایهی توحید و عدالت بنا کند.
در حقیقت، منجی نمیپذیرد که معیار حق، انسان باشد؛ بلکه انسان را به معیار حق بازمیگرداند. و این همان نقطهای است که مدرنیته از درک آن عاجز است.
سنت، مدرنیته و رسالت جامعهی منتظر
جامعهی اسلامی – ایرانی امروز در میانهی دو جریان قرار دارد: از یکسو آموزههای اصیل دینی و سنتی که بر ایمان، توکل و عدالت استوارند، و از سوی دیگر، موج مدرنیته که همهجا را فراگرفته است.
این جامعه ناچار است میان «ابزار مدرن» و «روح سنتی» توازنی برقرار کند. ما نمیتوانیم از فناوری و علم روز چشم بپوشیم، اما در عین حال نباید اجازه دهیم که ارزشها و باورهایمان در قالب مدرنیته حل شوند.
تربیت یاران مهدی(عج)، یعنی ساخت انسانهایی که هم باهوش، دانشمند و آگاهاند، و هم قلبشان سرشار از ایمان، عشق و بندگی است. یار مهدی(عج) کسی است که در میان جهان مدرن زندگی میکند، اما اسیر آن نمیشود. از تکنولوژی برای عدالت استفاده میکند، نه برای سلطه و شهوت. از علم برای خدمت به خلق بهره میگیرد، نه برای نفی خدا.
این همان راه میانهای است که قرآن کریم نیز به آن اشاره میکند:
«وَ کَذَٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا» (بقره/۱۴۳)
و بدینگونه شما را امت میانه قرار دادیم.
مهدویت؛ امیدی فراتر از مدرنیته
مهدویت، نه نفی علم است و نه دشمن پیشرفت؛ بلکه اصلاح مسیر آن است. آموزهی انتظار، انسان را از یأس مدرن نجات میدهد و به او میگوید آینده، نه در تاریکی تکنولوژی، بلکه در نور ایمان شکل میگیرد.
ظهور امام مهدی(عج) یادآور این حقیقت است که بشر هرچه پیش برود، بدون هدایت الهی در دام ظلمت گرفتار میشود. تمدن مهدوی، تمدنی است که علم در خدمت عدالت است و فناوری در مسیر عبودیت.
از همین امروز، باید در دل مدارس، دانشگاهها، رسانهها و خانوادهها، بذر این فرهنگ را کاشت.
یاران مهدی(عج) در کلاسهای درس و میان همین جامعه مدرن تربیت میشوند؛ اما نه با روح مدرن، بلکه با روح ایمان. آنها کسانیاند که میدانند تکنولوژی ابزار است، نه هدف؛ دنیا مزرعه است، نه مقصد.
و شاید این بزرگترین تفاوت میان انسان مدرن و انسان منتظر باشد: اولی در پی تسخیر زمین است، و دومی در پی اتصال زمین به آسمان.
جمعبندی و نتیجهگیری
سخن از تربیت یاران مهدی(عج) در عصر مدرنیته، سخن از تلاقی دو جهان است: جهان ایمان و جهان تجربه، جهان قداست و جهان مادیت. این دو، در ظاهر ناسازگارند، اما اگر ایمان، عقل را هدایت کند و علم، در خدمت اخلاق باشد، میتوان میان آنها پلی زد.
مدرنیته اگرچه فرزند عقل است، اما بیپدرِ وحی مانده است. مهدویت میخواهد این پدر را بازگرداند؛ تا عقل از بیخانمانی نجات یابد و علم، دوباره در مسیر توحید قرار گیرد.
پس پاسخ نهایی به پرسش آغازین چنین است: یاران مهدی(عج) را نمیتوان با مؤلفههای مدرنیته ساخت، اما میتوان با ایمانِ آگاه، مؤلفههای مدرن را در خدمت تربیت مهدوی گرفت.
این راه، راه دشوار اما شدنی است؛ راهی که از خودشناسی آغاز میشود و به امامشناسی میرسد. در این راه، جامعهای موفق است که از ابزار مدرن بهره گیرد، اما در دام فرهنگ مدرن نیفتد.
یار امام عصر(عج)، انسانی است که در میان غوغای زمانه، دلش در هوای خدا میتپد؛ در دنیای دیجیتال زندگی میکند، اما به ملکوت میاندیشد؛ میبیند، میداند، میکوشد و میخواهد جهان را برای آمدن موعود آماده کند.
بدون نظر! اولین نفر باشید